logo دریافت اپلکیشن تایم بای⬅️(کلیک کنید)➡️

فیلم‌های ابرقهرمانی بسیار کسل‌کننده می‌شدند اگر فقط آن‌ها را به این دلیل تماشا کنیم که گربه‌ها را از درخت‌ها و مردم را از آتش‌سوزی ساختمان‌ها نجات می‌دهند. ابرقهرمانان به چیزی نیاز دارند که یک تهدید ایجاد کند، آنها را مجبور به مقابله با ارزش‌هایشان کند و آنها را به حد بالای چالش درونی خود برساند. این یعنی ورود یک شخصیت معروف به نام ابرشرور. هالیوود تعداد زیادی از این جنس ابرشرورها را به ما داده است.

اریک کیلمانگر (مایکل بی جردن)


اگر حق با شرور باشد چه؟ اگر در یک فیلم ابرقهرمانی این سوال را از خود می‌پرسید، پس باید دانید که در حال تماشای یک ابرشرور خوب نوشته شده و مؤثر هستید. شاید هیچ شخصیت شروری در این لیست بیشتر از اریک کیلمانگر با بازی مایکل بی جردن چنین چیزی را در بر نگیرد. با وجود اینکه او یک واکاندایی واقعی و ریشه‌دار است، اما کیلمانگر در آمریکا به دنیا آمد و بزرگ شد. بنابراین، او چیزی جز خشم عادلانه برای کشور خود ندارد که قرن‌ها ستم سیاه پوستان در آمریکا را نادیده گرفته است.

اگرچه روش‌های کیلمانگر ممکن است ناجور و خشن باشد، اما مخالفت با اهداف اصلی او دشوار است. مورد او حتی به اندازه کافی قانع کننده است که واکاندایی‌ها کشور خود را به جهانیان نشان دهند. با فیلمنامه‌ای محکم و اجرای جذاب مایکل بی جردن، به راحتی می‌توان فهمید که چرا بسیاری این شخصیت را یکی از بهترین ابرشرورهای مارول می دانند.

مگنتو (ایان مک‌کلن)


ممکن است متوجه شوید که بهترین ابرشرورهایی که انگیزه‌های قابل درک دارند، موضوعی در حال اجرا در این لیست هستند. در حالی که شرور بودن یک شخصیت فقط به خاطر داشتن شرارت می‌تواند قانع کننده باشد، اما زمانی که بتوانید شخصیت شرور را درک کنید بسیار خاطره انگیزتر می‌شود. به همین دلیل است که مگنتو (ایان مک‌کلن) نیز در این فهرست قرار دارد.

مگنتو به عنوان یک بازمانده از هولوکاست با وحشت ظلم و تعصب بیگانه نیست، به همین دلیل است که برای محافظت از جهش یافته‌ها از ظلم بشریت مبارزه می‌کند. مبارزه او به ویژه زمانی بهتر قانع‌کننده است که بیبینم دوستش چارلز با رویکردی متفاوت با همان نبرد مبارزه می‌کند. همانطور که انتظار می‌رفت، مک کلن شخصیت را با مقدار مناسبی از تهدید و جاذبه آغشته می‌کند تا یک شخصیت منفی واقعی روی صفحه خلق کند.

اوزیماندیاس (متیو گود)


فیلم «Watchmen» از زک اسنایدر ممکن است به‌طور برده‌وارانه به منبع کمیک مورد اقتباسش وفادار بوده باشد، اما این فداکاری به این معنی بود که فیلم خیلی چیزها را درست می‌کرد. در حالی که این اثر هم دور از اقتباس کامل است، ولی سخت است انکار کنیم که انتخاب و شخصیت پردازی کاراکتر‌های آلن مور دقیق نبوده است، به خصوص در مورد اوزیماندیاس نابغه و بزرگ.

اوزیماندیاس همچنین در بین بهترین ابرشرورهای دیگر این لیست یک امتیاز منحصر به فرد دارد – او برنده شد. زمانی که گروه قهرمانان داستان می‌رسند تا اوزیماندیاس را متوقف کنند، او قبلاً نقشه بزرگ خود را اجرا کرده است. اوزیماندیاس به معنای واقعی کلمه همیشه یک قدم جلوتر از واچمن‌های همکارش بود و متیو گود به خوبی این شخصیت محاسبه گر را زنده کرد.

لوکی (تام هیدلستون)


همانطور که هاروی دنت می‌گوید: شما یا قهرمان می‌میرید یا آنقدر زندگی می‌کنید تا خود را بدل به یک شرور کنید. اما اگر برعکس این اتفاق بیفتد چه؟ زمانی که لوکی برای اولین بار در فیلم Thor معرفی شد، بلافاصله یکی از بهترین ابرشرورهای MCU بود، و اکنون او آنقدر در اطراف گروه مثبت داستان‌ها حضور داشته است که اکنون بیشتر قهرمان شده تا شرور.

البته تا زمانی که ما او را داشتیم، لوکی شرور شگفت انگیزی بود. به لطف بازی شیطنت آمیز و باشکوه تام هیدلستون، این شخصیت اغلب بهترین بخش از هر فیلمی بود که او در آن حضور داشت. او نه تنها شوخ طبعی تیز و زبان تندتری دارد، بلکه کمدی است و به طرز خوشمزه‌ای شیطان صفت؛ در واقع او همه چیزهایی است که طرفداران در یک شرور به دنبال آن هستند. بنابراین، مارول هیچ چیز خوبی را به سادگی رها نمی‌کند و اکنون ما یک مجموعه کامل با تمرکز بر لوکی و یک فصل دوم در مسیر پخش داریم.

ریدلر (پل دانو)


ریدلر به جز در فیلم بتمن و با اجرای پل دانو، چند بار در فیلم‌ها ظاهر شده است. اول، در دهه 60 میلادی، و سپس دوباره در دهه 90، زمانی که جیم کری نقش او را بازی کرد. هر دوی این نسخه‌های ریدلر به تنهایی قابل تشخیص بودند، اما یک ویژگی مشترک داشتند: هر دو بسیار عجیب و غریب و «مضحک» بودند.

این مدل پرداخت شخصیت از ریدلر باعث می‌شود که ریدلر متفاوت پل دانو از فیلم مت ریوز یعنی The Batman نفسی تازه در روح این شخصیت باشد، زیرا این نسخه بیشتر به‌عنوان فردی تاریک و رنج‌دیده به نظر می‌رسد. این برداشت‌های منحصر به فرد از افراد شرور است که به آنها کمک می‌کند تا سال‌های آینده جایگاه خود را در تاریخ فرهنگ پاپ یا در میان مخاطبان به دست آورند.

پنگوئن (دنی دویتو)


هر چیزی که تیم برتون لمس می‌کند گوتیک و عجیب می‌شود، و حمله او به کانون بتمن با بازگشت بتمن بهترین نمونه از این جنس خاص است. نسخه پنگوئن برتون بسیار شرور، شوم و از بسیاری جهات وحشتناک است.

با قاب‌بندی داستان فیلم حول محور منشا پنگوئن، پس از رها شدن او توسط والدینش در فاضلاب تا پیشنهادش برای شهرداری گاتهام و در نهایت نبرد او با شوالیه تاریکی، احساس نکردن جذابیت‌های اسوالد کوبل‌پات در این فیلم سخت است. اسوالد بدفرجام در نهایت دور انداخته شد زیرا والدین اجتماعی‌اش نمی‌توانستند بدشکلی او را کنترل کنند. بنابراین، اسوالد شرور دیگری است که فقط می‌خواست دوستش داشته باشند. اگر والدین او این کار را نکنند، حداقل پنگوئن‌های باغ وحش گاتهام این کار را خواهند کرد.

اولتران (جیمز اسپیدر)


اغلب دلیل خوب بودن داستان منشأ یک تبهکار یا ابرشرور این است که بر اساس انگیزه‌ای قابل درک و حتی قابل توجیه برای شرارت استوار است. گاهی اوقات افراد بدخواه می‌خواهند کار درست را انجام دهند، اما ابزارهایی برای رسیدن به این هدف آنها را شرور می‌کند. چنین موردی در مورد شرور فیلم Avengers: Age of Ultron وجود دارد. یک هوش مصنوعی که توسط بروس بنر و تونی استارک برای کمک به محافظت از زمین ایجاد شد، یعنی اولترون برای یک قهرمان ساخته شد.

اما اولترون با توجه به ذهن دو تن از درخشان ترین قهرمانان زمین، بلافاصله از آن ذهن برای از بین بردن بشریت به نام حفاظت از زمین استفاده می‌کند. منشأ اولترون نیز به زیبایی فشرده شده است: او به عنوان یک هوش مصنوعی به طور همزمان یک کودک ساده لوح و یک بزرگسال باتجربه است که اعمال او را بیش از پیش نگران کننده می‌کند


دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *